‍ ‌ تو نه عطرِ گندمِ شالیزار می دهی نه عطر نان داغ نه بویِ خاکِ باران خورده نه عطرِ یک فنجان قهوه‌ی داغ و نه عطرِ خشکیده برگ های پائیزی ! بویِ شکوفه های تازه سر در آورده از درختان را هم نمیدهی. تو عطرِ خودت را داری عطرِ لبخند ها وِ حرف هایت عطرِ مهربانی هایت عطرِ چشمانی که همیشه آرام است فکر کنم، روزی هم بیاید که مردم بجای خاکِ باران خورده و بهار و شکلات داغ بگویند: یک شهر همه دیوانه‌ی عطر لبخند های او شده است. عطرِ ,هایت عطرِ ,باران خورده ,خاکِ باران ,خاکِ باران خورده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آرلیس حفظ و صیانت ایمان و باور های جوانان قیمت طلا و ارز TextMusics کانون فرهنگی هنری آوای انتظار موزیک ویدیو کره ای و ژاپنی کمپین رسمی #ماسربازیم مرجع مقالات رسمی روشنایی